وبلاگ ادبی | آیدا الهی

در این وبلاگ داستان ها، نثرهای ادبی، شعرها، و نقاشی هایم را به اشتراک می گذارم.

وبلاگ ادبی | آیدا الهی

در این وبلاگ داستان ها، نثرهای ادبی، شعرها، و نقاشی هایم را به اشتراک می گذارم.

۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

 

 

برای فریادهایی که در گلو بماند

برای دردهایی که دیدهام بدید

برای ثقلِ رنجی که دوشم به ناروا کشید

برای ناخجسته یلدایی که صبح نداشت

برای آرزوهای شهیدی که بی‌کفن بماند

برای نادیده مصائبی که نزدیک میشوند

برای کورگرههایی که دندان نمیبُرد

برای دردهایی که گذشت و رنجهایی که مُستقبل است

برای اینهمه تنها یک ثانیه سکوت

یک ثانیه سکوت میکنم...

یک ثانیه سکوت و دوباره بعد از آن

دندان به دندان فشارم و کوه درد را

تیشه فرهاد میشوم

تیزپَر عقاب یأس را

ناوک آرش و

هیبت عدوی ترس را

چون سد سکندری.

که من نیام آنکس که سر فرود آرد

من همانم که به زیر آرد

فلکی را که فلک بِزَد جوانی را...

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۰۱
آیدا الهی

 

 

شاید وقتی دیگر

در جایی دیگر

زیر آسمانی آبی‌تر

تو را دوباره یافتم

ای خوشبختی

ای اسب چموش

بی‌صدا آمدی و

پر هیاهو رفتی

رفتی و زندگی‌ام، پر شد از تنهایی

حسرت و دلهره و رسوایی

در کجا باید گفت؟

پیش کی باید برد؟

شِکوۀ این‌همه سختی

باز هم می‌سوزد

تن و جانم همه در آتش پنهان

آتشی داغ‌تر از کورة خورشید

باز هم می‌کوشم

باز هم می‌نوشم

شربت تلخ صبوری

باز هم می‌کوشم

باز هم می‌پوشم

جامة ضَخم نبرد

باز هم می‌کوشم

باز هم می‌جنگم

تا که شاید برسد روز رهایی

و من آن روز شوم

صاف‌تر از آب زلال

سخت‌تر از سنگ صبور

سبزتر از رنگ بهار

رهاتر از باد صبا

رها، رها، رها...

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۲۷
آیدا الهی